اولین ملاقات با دکتر رفاهی
جیکوی نازم ، این روزا مامانی به دلایلی خیلی استرس داره و نگرانه از طرفیم بابایی قرار همین روزا دوباره بره دریا و من و تو تنها بشیم چون دیگه بابایی نیست من رو برای دکتر به شیراز ببر و ازطرفیم واقعا سخته که من هر ماه این راه را برای دکتر به شیراز برم ، پس تصمیم گرفتیم که تا پایان بارداریم یه دکتر تو بوشهر انتخاب کنم برای همین تصمیم گرفتم پیش دکتر نصرت رفاهی که از بستگان ماست و دختر عمه مامان زهرا و آقا جون قاسمه برم . عصر به همراه بابا جون محمد ، خاله کفایت و نیلوفر دختر خاله من به مطب رفتیم . استرس و دلهره داشتم چون از...